سیده فاطمه اسماعیلی؛ دکتر فرح قادری
چکیده
در دهه ی 1990 اولین موج نظریات تروما با هدف گسترش مرزهای مطالعاتی از روانشناسی به دیگر زمینهها، از جمله نظریه های ادبی و ادبیات، ایجاد شد. ژانت والز (1960- )، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی، در رمانهای خود دربارهی مقاومت در برابر ناملایمات زندگی می نویسد. علیرغم بررسیهای متعددی که بر روی رمان شناخته شدهی او، «قصر ...
بیشتر
در دهه ی 1990 اولین موج نظریات تروما با هدف گسترش مرزهای مطالعاتی از روانشناسی به دیگر زمینهها، از جمله نظریه های ادبی و ادبیات، ایجاد شد. ژانت والز (1960- )، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی، در رمانهای خود دربارهی مقاومت در برابر ناملایمات زندگی می نویسد. علیرغم بررسیهای متعددی که بر روی رمان شناخته شدهی او، «قصر شیشهای» (2005) صورت گرفته، دیگر رمان وی، «ستاره ی نقرهای» (2013)، از زمان انتشار خود در پژوهشها نادیده گرفته شده است. از این رو این مطالعه، آسیبهای روحی و فرایند بهبودی دو شخصیت اصلی «ستارهی نقرهای» را مورد بررسی قرار میدهد. بدین منظور نظریه ترومای جودیث هرمن که بر روی علائم، تاثیرات و فرایند بهبود اختلال فشار روانی پس آسیبی متمرکز است، مورد استفاده قرار گرفته است. شارلوت و لیز به دنبال لحظات تروماتیکی که تجربه کرده اند سه علائم اصلی اختلال فشار روانی پس آسیبی را در خود نمایان می سازند. آنها همچنین به عنوان اولین تاثیر اختلال فشار روانی پسآسیبی، درحالیکه نیازمند حمایت از طرف دیگران برای بهبودی خود هستند، باعث گسستگی خود از دیگران و جامعه میشوند. بنابراین این مطالعه استدلال می کند که والز وجود حمایت اجتماعی را به عنوان تاثیرگذارترین عنصر در فرایند بهبود اختلال فشار روانی پسآسیبی نشان میدهد. نتایج نشان میدهند که فرایند بهبود با توجه به حمایتی که هر یک از شخصیتها دریافت میکنند متفاوت است. شارلوت بدون دریافت حمایت کافی از دیگران قادر به پیشرفت در فرایند بهبود نیست. درحالیکه لیز با دریافت حمایت کافی برای ایجاد حس امنیت در این فرایند پیشروی می کند.